فلب های غمگین
سلوووووووووووم....... بعد چند وقت اومدممم بلاخره... اووووف خیلی کار داشتم بلاخره تموم شد... دلم تنگ شده بود براتون شدیــــــــــــــــــــد سعی میکنم زود به زود اپ بشم.... دستانم را در دستانت گرفته ای ومرا با خود به اوج میبری.... انقدر بالا که جز من و تو و عشق بین ماچیز دیگری وجود نداره..... انقدر بالا که تنها چشم من تو را میبیند...... و دستانم تنها گرمای دستان تو را حس میکند... انقدر بالا که دیگر دنیایی جز چشمهای تو در برابر چشم هایم نیست.... چشم هیم را بازو بسته میکنم... اه....دوباره همین اتاق تاریک...دوباره همین رویای با تو بودن... ******************* در چشمانم خیره شدی اخساس میکنم با چشمانت داری ئاعماق وجودم را میکاوی..... دلیلش را نمی دانم و حتی نمی خواهم که بدانم.... ترسم از این است که بعد از چند لحظه بگویی:من لیاقت این چشم هارا ندارم عزیزم.... **************** دستام سردن سرد سرد انقدر که انگار در برف و بوران بو ده اند... و تو این را درک کردی... دستانم را گرفتی.. اما هیچ وقت به این فکر نکردی که دستانم به گرمای دستانت عادت خواهند کرد.... ************** بازم خنده... بازم شوخی... چرا انقدر بیخیالی؟؟؟؟ چرا حتی عشقم را...دلم را...به شوخی گرفته ای؟؟؟ باور کن ...باور کن همین شوخی ها روزی دامن گیرت خواهد شد.... ******* بهم خندید و گفت چرا نه؟؟؟ بهش یه لبخند زدم و گفتم :چون دلم دیگه بهم اعتماد نداره... من هنوز نمی دانم که وابستگی ادم ها وحتی دلبستگی هاشان اگر در یک لحظه تمام مناسبات خونی یک نفر زیر سوال برود ایا از از دوست داشتن های او کاسته میگردد؟؟؟ این یک دو راهی است و میخواهم خودرا متقاعد سازم که در اخساس من هیچ تغییری رخ نمی دهد حتی اگر بدانم که تو دیگر ان نسبت دیروز را به من نداری. اه.که چهسخت است نگه داشتن دنیایی که به یکباره میخواهد در زهن تو فرو ریزد: مثل یک غروب دل انگیز پاییز مثت غروب دل. تو شگفت انگیزی .سزاوار دوست داشتنی.این همه را قدر بدان نه کسی هرگز چون تو بوده و نه کسی چون توخواهد امد و هر انچه از توچنین موجود بی همتایی ساخته درخور عشق است وستایش تمام خوبی و جاذبه ای را که زندگی می تواند عرضه کند برایت ارزو میکنم. مهربانانه به من بیندیش وباور کن که هیچ کس چون من از شادمانی تو غرق در شادی نمیشود. عشق و تنها عشق قادر است زندگی شادمانه تری به تو هدیه دهد.
پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ |